خیلی از معامله‌گران خرده‌پا اصلاْ نمیدانند یک سفارش چگونه پردازش میشود یا کارگزاران فارکس و ارائه کنندگان CFD واقعاْ چگونه کار میکنند.

این درس به عنوان مقدمه ای بر نحوه عملکرد مبادله ریتیل فارکس در نظر گرفته شده است.

هدف این درس، معامله‌گران فارکسی است که قصد دارند درک عملی از این که کارگزاران فارکس چگونه ریسک خود را مدیریت میکنند و پول در می آورند کسب کنند.

فرآیند معامله لزوماْ شفاف نیست، و راه های متعددی برای انجام یک سفارش وجود دارند که هرکدام ریسک های متفاوتی دارند.

اگر با صرف وقت، چگونگی انجام سفارش ها را درک کنید خواهید توانست میان بروکر های فارکس تمایز قائل شوید و به هنگام انتخاب یکی از آنها با اطلاع تصمیم بگیرید.

بیایید شروع کنیم!💪

طرف‌های معامله

وقتی یک سفارش در پلتفرم معاملاتی کارگزار خود قرار میدهید، و سفارش انجام یا پر میشود، تبادل کجا میرود؟

درواقع جای خاصی نمی‌رود.

کارگزار یک میانجی‌گر است که مبادله را به جای مشتریان خود انجام میدهد. درحالیکه تعریف یک دلال شخص یا شرکتی است که تحت عنوان خودش مبادله انجام میدهد.

کارگزارهای خرده‌فروش فارکس به جای مشتریان خود مبادله نمیکنند. آنها دلال هستند.

کارگزارهای خرده‌فروش فارکس با گرفتن جای مقابل مبادله مشتریان خود، در جایگاه خودش مبادله میکند.

اصطلاح بروکر فارکس درواقع یک اصطلاح بازاریابی است، چراکه ریتیل بروکر های فارکس در واقع ریتیل دیلر های فارکس هستند.😱

به عنوان مثال، تمام کارگزارهای خرده‌پا فارکس تحت قوانین آمریکا به طور رسمی به عنوان Retail Foreign Exchange Dealers یا RFED ها شناخته میشوند.

پس چرا کارگزاران خرده‌پا خود را به عنوان کارگزارهای فارکس تبلیغ میکنند؟

شاید چون بهتر به نظر میرسد؟

خدا میداند.

نکته اصلی این است که اگر بخواهیم از نظر فنی دقیق باشیم، بهتر است از عبارت "دلالان فارکس" استفاده کنیم.

اما از آنجایی که عبارت کارگزار فارکس خیلی رایج است و به علت (شستشوی مغزی) بازاریابی مؤثر در ذهن همه حک شده است، در ادامه به آنها با کارگزار فارکس اشاره خواهیم کرد. (آفرین به دست اندر کاران بازاریابی صنعت خرده‌فروشی فارکس!)👏

موکل یا مشتری؟
آیا شما موکل یک کارگزار هستید؟ یا مشتری؟
موکل و مشتری کلماتی هستند که اغلب به جای هم به کار میروند.
در این حیطه، به نظر ما تفاوت بارزی میان موکل بودن و مشتری بودن وجود دارد.
موکل یک شرکت بودن به معنی وجود رابطه ای قیومیتی (امانتی) میان شما و آن شرکت است. یعنی آن شرکت به جای شما عمل میکند و توسط قانون ملزم به حفظ منافع شما میباشد.
اما یک بروکر فارکس به جای شما عمل نمیکند، و ملزم به حفظ منافع شما نیز نیست.
پس اگر موکل یعنی شما یک رابطه قیومیتی دارید، یعنی شما موکل بروکر فارکس خود نیستید.
شما مشتری هستید.
اگر مایل به خرید هستید، خدماتی ارائه شده در جهت منافع شما نیستند و شما را خریدار تلقی میکنند. بروکر به شما خدمات میفروشد.
وقتی خود کارگزار به شما چیزی بفروشد یا از شما چیزی بخرد، چطور شما موکل می‌شوید؟
شما مشتری کارگزار خود هستید که خدماتی ارائه میدهد که به شما امکان گمانه زنی (شرط بستن) روی حرکات قیمت جفت های ارزی را میدهد.
از آنجایی که شما نمیتوانید به طور مستقیم در بازار (مؤسسه ای) FX مبادله کنید، بروکر برای شما یک بازار تبادل میسازد.
بروکر با همیشه موضع گرفتن در مقابل شما به هنگام شرط بندی، راهی برای شرط بستن روی قیمت ارز به شما ارائه میکند. وی کسی را برای موضع گرفتن در مقابل شرط پیدا نمیکند، بلکه به طور خیلی ساده خودش با شما شرط میبندد.
اما بروکر فارکس وظیفه قیومیتی حفظ منافع شما را بر عهده ندارد.
با این وجود، علیرغم اینکه رابطه قیومیتی با مشتری وجود ندارد، بروکر فارکس باید در قبال تمامی مشتریان خود صادقانه و منصفانه عمل کند.
در ادامه، به هنگام اشاره به مبادله کنندگانی که از خدمات یک ریتیل بروکر فارکس یا ارائه دهنده CFD استفاده میکنند از لفظ مشتری استفاده خواهیم کرد.

تمامی سفارشات و مبادلات وارد شده از طریق پلتفرم مبادله ی بروکر شما در یک مکان مبادله بیرونی انجام نمیشوند، بلکه توسط خود کارگزار انجام میشوند.

کارگزار شما موضع مخالف مبادله شما را میگیرد.

به این امر طرف معامله بودن میگویند.

به آن فکر کنید. اگر بخواهید چیزی بخرید، یک نفر باید آن را بفروشد. و اگر بخواهید بفروشید، شخصی باید آن را بخرد.

هر خریدار باید با یک فروشنده جفت شود و بالعکس.

شما به یک طرف معامله نیاز دارید.

وقتی با یک بروکر مبادله میکنید، هم شما و هم بروکر علیه یکدیگر موضع میگیرید.

شما طرف‌های معامله یکدیگر هستید.

شما طرف معامله بروکر خود هستید. بروکر طرف معامله شماست.

یعنی اگر بخواهید بخرید، بروکر طرف مقابل مبادله شما را میگیرد و به شما میفروشد.

همین اتفاق زمانی که میخواهید خرید کنید کنید رخ میدهد، بروکر نقطه مقابل مبادله شما را گرفته و از شما خرید میکند یا میکند.

سفارش شما به عنوان یک تراکنش دوجانبه با کارگزار شما شناخته میشود. دوجانبه صرفاْ یک لفظ مد بالا به معنی دارای دو طرف میباشد.

از آنجاییکه کارگزار خرده‌فروش فارکس شما طرف مقابل تمامی مبادلات شماست، همه ی مبادلات ریتیل فارکس شما دوجانبه هستند.

مثال ۱: یک معامله‌گر و یک بروکر

به عنوان مثال، اگر ۱۰۰،۰۰۰ GPB/USD بخرید، کارگزار طرف معامله شما می‌شود.

یعنی کارگزار ۱۰۰،۰۰۰ GBP/USD به شما میفروشد.

از آنجاییکه اکنون شما GBP/USD را خرید زده‌اید، در معرض ریسک بالقوه کاهش قیمت GBP/USD و اجبار به بستن پوزیشن خود با فروختن به قیمت پایین تر از خرید و درنتیجه تقبل ضرر هستید.

حالا کارگزار که پوزیشن فروش دارد، در معرض ریسک بالقوه است. اما در این مورد، این ریسک وجود دارد که قیمت GPB/USD افزایش یابد. اگر GPB/USD به افزایش ادامه دهد، ضرر متحمل شده توسط بروکر افزایش میابد.

این ریسک بازار (market risk) است.

ریسک بازار ریسک ضرر در موقعیت ناشی از حرکت منفی قیمت میباشد.

وقتی معامله‌ای با کارگزار خود آغاز میکنید، هم شما (مبادله گر) و هم کارگزار در معرض ریسک بازار قرار دارید.

همانطور که می‌بینید، مبادله شما هیچوقت به بازار واقعی نمیرسد، بلکه توافقی خصوصی میان شما و کارگزار میماند.

به این دلیل است که کارگزار شما واقعاْ کارگزار نیست، بلکه دلال است.

اگر یک کارگزار واقعی بود، معامله شما را با یک طرف معامله دیگر جفت میکرد. به عنوان مثال، اگر قصد خرید داشتید، کارگزار شخصی را پیدا میکرد که تمایل به فروش داشته باشد.

اما کارگزار فارکس اینکار را نمی‌کند. اگر مایل به خرید هستید، خودش به شما میفروشد.

از آنجاییکه کارگزاران خرده‌پا فارکس تنها طرف معامله تمامی مشتریان خود میباشند، پوزیشن‌های گوناگون فراوانی برای جفت ارز های متفاوت اتخاذ میکند.

برای درک ریسک بازار یک جفت ارز معین، میبایست تمامی موقعیت های بروکر علیه مبادله کنندگان در این جفت ارز را جمع کنیم.

مثال ۲: دو معامله‌گر و یک بروکر

بیایید وانمود کنیم که دو (شاهزاده) معامله‌گر وجود دارند: آرتمیس و آتوسا.

هر دو آنها GBP/USD مبادله میکنند اما درباره آینده قیمت اختلاف نظر دارند.

آرتمیس خرید میکند، ولی آتوسا می‌فروشد.

بروکر پوزیشن مخالف هرکدام از این معاملات را اتخاذ میکند.

به یاد داشته باشید، بروکر تنها طرف مقابل تمامی مبادلات مشتریان خود است.

هر معامله‌گر مستقیم با کارگزار معامله می‌کند، کارگزاران خرده‌فروش فارکس با یکدیگر معامله نمی‌کنند.

حالا ببینیم معاملات السا و آریل چه تاثیری بر دفتر معاملات کارگزار دارد.

یک دفتر معاملاتی، تمام پوزیشن‌های باز یک کارگزار را پیگیری می‌کند.

مشتری که معامله می‌کند، کارگزار باید طرف مقابل معامله قرار بگیرد. این باعث می‌شود دفتر معاملات دائما تغییر کند و پوزیشن‌های خرید (یا فروش) "خالص" در واحد‌های پولی ایجاد شود.

کارگزار باید به مداوم پوزیشن‌های خرید و فروش خود را پیگیری کند و همیشه پوزیشن خالص خود را دقیق بداند.

!!! "دفتر"، اطلاعات تمام پوزیشن‌هایی است که معامله‌گر دارد. معامله‌گران خرده‌پا نیز ممکن است به پوزیشن‌های خود به عنوان یک دفتر اشاره کنند، البته این اصطلاحات بیشتر از طرف معامله‌گران سازمانی به کار می‌رود.

به عنوان معامله‌گر، شما نیز "دفتر" خود را دارید. دفتر شما تمام پوزیشن‌های باز شماست.

همانطور که می‌بینید، حتی وقتی پوزیشنی در برابر بروکر باز است، پوزیشن خالص کارگزار صفر است.

کارگزار در مقابل معامله آرتمیس پوزیشن فروش دارد اما در مقابل معامله آتوسا پوزیشن خرید دارد.

این دو معامله یکدیگر را جبران کرده و ریسک بازار را پوشش می‌دهند.

با فرض اینکه تمام این پوزیشن‌ها GBP/USD است، ریسک بازار صفر است.

کارگزار باید درآمد داشته باشد، پس بسته به درخواست مشتری، قیمت‌های متفاوت ارائه می‌دهد. تفاوت بین این دو قیمت به عنوان اسپرد شناخته می‌شود.

در مثال بالا، آرتمیس GBP/USD را با قیمت 1.2503  (قیمت خرید) خریداری کرد، ولی آتوسا GBP/USD را به قیمت 1.2500 (قیمت پیشنهاد)، فروخت.

یعنی اسپرد کارگزار 3 پیپ یا 0.0003 (1.2503 – 1.2500) بود.

کارگزار GBP/USD را از آتوسا به قیمت 1.2500 خرید و درجا با قیمت بالاتر (1.2503) به آرتمیس فروخت و اسپرد را به جیب زد.

اسپرد سود کارگزار است که معادل 30 دلار است.

چون موقعیت خالص کارگزار صفر است، نوسانات بازار مهم نیست.

به عنوان مثال، آرتمیس GBP/USD را با قیمت 1.2503 خرید و آتوسا GBP/USD را با قیمت 1.2500 فروخت و قیمت کنونی بازار 1.3100 است.

س/ض کارگزار را محاسبه کنیم:

س/ض = 100,000 (1.2503 – 1.3100) + 100,000 (1.3100 – 1.2500)
س/ض = -5,970 + 6,000
س/ض = 30
کارگزار 30$‌سود کرد

اگر بازار به 1.2900 سقوط کند چه می‌شود؟

س/ض = 100,000 (1.2503 – 1.2900) + 100,00 (1.2900 – 1.2500)
س/ض = -3970 + 4000
س/ض = 30

چون دو معامله هم پوشانی دارد، چه قیمت بالا برود چه پایین، کارگزار سود می‌کند. زیرا دو معامله همدیگر را جبران می‌کنند.

مثال سوم: تعداد زیادی معامله‌گر و یک کارگزار

به جای دو معامله‌گر، چند معامله‌گر را وارد صورت مسئله کنیم.

1000 معامله‌گر وجود دارد و هرکدام یک لات استاندارد ( 100000 واحد) GBP/USD دارند.

دفتر کارگزار چه اعدادی را به نمایش می‌گذارد؟

اوه!

ارزش خالص فروش کارگزار 100 میلیون واحد GBP/USD است.

(1,000 معامله‌گر 100,000 × واحد = 100,000,0000 واحد)

هیچ معامله‌گر دیگری نمی‌خواست GBP/USD بفروشد، بنابراین کارگزار قادر به جبران هیچ پوزیشن برای کمک به کاهش ارزش پوزیشن خالص خود نبود.

با این عدد در بازار بودن ریسک بسیار بزرگی است.

چقدر بزرگ؟

اگر یک حرکت یک پیپ برای یک لات استاندارد برابر 10 دلار باشد، یعنی برای یک پوزیشن 10 میلیونی، هر بار که GBP/USD یک پیپ رشد می‌کند، کارگزار 10,000 دلار ضرر می‌کند.

اگر GBP/USD 100 پیپ رشد کند، کارگزار 1,000,000 دلار ضرر می‌کند.

در تئوری، کارگزار می‌توانست این معاملات را قبول نکند که در معرض چنین ریسکی قرار نگیرد،‌ اما این یعنی همه مشتریانش نمی‌توانستن معامله دیگری را شروع کند.

و این یعنی در دکان خود را تخته کردن، آن هم وسط روز.

پس قبول نکردن معاملات شدنی نیست. کارگزار باید باز بماند وگرنه مشتری از دست می‌دهد.

فکر کنید هر معامله‌گر، پوزیشن خود را بعد افزایش 100 پیپ بسته است.

هر نفر 1000 دلار سود می‌کند.

کارگزار 1,000,000 دلار ضرر می‌کند (1,000$ × 1,000 مشتری)

حالا این سوال پیش می‌آید ...

آیا کارگزار یک میلیون برای پرداخت به مشتریان برنده خود دارد؟

اگر پول پس ندهد، مشتریانش دیگر با او کار نخواهند کرد.

در این سناریو، اگر کارگزار سرمایه نداشته باشد، ریسک بازار را به درستی مدیریت نکرده است.

اگر کارگزار بیش از حد در معرض ریسک بازار قرار بگیرد، مشتریانش را در معرض ریسک طرف مقابل قرار داده است.

ریسک طرف مقابل وقتی است که یکی از طرفین نتواند به تعهدات خود عمل کند.

وقتی معامله‌گران از پوزیشن خرید خود با سود خارج می‌شوند، انتظار دارند تا پول خود را دریافت کنند.

اما اینجا کارگزار ریسک زیادی قبول کرد و الان امکان پرداخت ندارد.

به همین دلیل مهم است که بدانید کارگزار شما چطور ریسک خود را مدیریت می‌کند.

سه را برای کارگزار برای مدیریت ریسک بازار وجود دارد:

  • می‌تواند با معاملات مخالف ریسک را جبران کند.
  • می‌تواند ریسک را به یک شرکت‌کننده دیگر در بازار منتقل کند (تخلیه کردن).
  • می‌تواند ریسک را بپذیرد یا "انبار" کند.
C:\Users\Pouya\Desktop\ways-to-manage-market-risk.png

نحوه مدیریت ریسک بازار تعیین می‌کند چه نوع کارگزاری است و چگونه معاملات را مدیریت می‌کند.

درک نحوه "ریسک" کردن کارگزار شما برای موفقیت شما به عنوان یک معامله‌گر بسیار مهم است.

اگر کارگزار شما طرف دیگر سفارش شماست و از آن طرف ریسک را به شخص ثالث منتقل نمی‌کند، یعنی 100% ریسک بازار را خودش پذیرفته است.

بنابراین، اگر نحوه مدیریت ریسک کارگزار خود را درک کنید، متوجه می‌شوید با چه کارگزاری سروکار دارید و آیا تضاد منافع احتمالی وجود دارد یا خیر.

در ادامه به جزئیات بیشتر در مورد روش‌های مختلف مدیریت می‌پردازیم.