"مدل هیبریدی" (ترکیبی)
در درس قبلی گفتیم که کارگزاران فارکس اجرای B-Book را سودآورتر میبینند، با اینکه برای کارگزاری که مدیریت ریسک خوبی ندارد ریسکی تر است.
ولی اگر کارگزاران بتوانند هم خر را داشته باشند و هم خرما رو چه؟
تا الان، فهمیدهایم که یک کارگزار میتواند سفارش شما را به یکی از روشهای زیر تکمیل کند:
- قبل از پوشش دادن (A-Book)
- بدون پوشش دادن (B-Book)
- داخلی کردن ریسک و انتخاب کردن یکی از موارد بالا
- اول پوشش دادن (STP)
البته یک کارگزار فقط به یک نوع پوشش دادن محدود نمیشود.
بسته به سفارش و مشتری میتواند یکی از موارد بالا را انتخاب کند.
اینکه چگونه یک کارگزار تعیین میکند چه کسی برای کدام مدل مناسب است به عوامل مختلفی مثل اندازه معامله و مشخصات سودآوری مشتری بستگی دارد.
یک کارگزار میتواند جریانهای قیمت مستقل و مدلهای پوششی متفاوتی را برای معاملهگران معمولی، معاملهگران خبری، معاملهگران API یا معاملهگران اسکرین تهیه ببیند.
اکثر کارگزاران حداقل یک A و B-Book را اجرا میکنند و انتخاب میکنند که کدام معاملات را داخلی کنند و کدام را با تأمینکننده مالی پوشش دهند.
این "مدل ترکیبی" است.
با اینکه کارگزار شما همیشه طرف مقابل معامله شما است، با مدل هیبریدی کارگزار میتواند تصمیم بگیرد سفارشات شما را داخلی انجام دهد یا با شخص ثالثی پوشش دهد.
در یک رویکرد "هیبریدی" به کارگزار اجازه میدهد:
- سفارشات را با مشتریان دیگر جبران کند
- سفارشات را با یک شخص ثالث پوش دهد (تامینکننده نقدینگی)
- یا پوشش ندهد و ریسک را قبول کند.
!!!!! ریسک بازار، خطر ضرر کردن پوزیشنی است که در اثر تغییرات نامطلوب بازار ایجاد میشود.
دو مثال رویکرد هیبریدی:
- کارگزار میتواند مشتریان خود را دستهبندی کند و معاملات برخی مشتریان را با LP پوشش دهد و بقیه را داخلی کند.
- کارگزار میتواند معاملاتی با اندازه خاص یا بزرگتر را با یک تأمینکننده نقدینگی پوشش بدهد و بقیه را داخلی کند.
دستهبندی مشتری
در مدل هیبریدی، کارگزار باید انتخاب کند که کدام مشتریان را A-Book و کدام را B-Book کند.
کارگزار معاملات مشتریان بازنده را برای خود نگه میدارد و معاملات مشتریان سودآور را پوشش میدهد.
یعنی مشتریان موفق A-Book میشوند و مشتریان بازنده B-Book.
برای شناسایی پتانسیل هر مشتری، کارگزار نرمافزاری دارد که نحوه تجارت مشتریان را تجزیهوتحلیل میکند.
آنها میتوانند معاملهگران را بر اساس میزان سپرده، ارزش مفهومی هر معامله، لورج استفاده شده، ریسک پذیرفته شده در هر معامله، استفاده یا عدم استفاده از دستور توقف و ... دستهبندی کنند.
برای مثال، الگوی رفتاری معاملهکنندگان بازنده معمولاً یکسان است:
- سپردهگذاری مقدار کمی پول بهعنوان موجودی اولیه حساب (معمولاً کمتر از ۱۰۰۰ دلار).
- 10% یا بیشتر از موجودی حساب کوچکشان را در هر معامله ریسک میکنند.
- از توقف ضرر استفاده نمیکنند.
- استفاده از لورج بالا در حسابهای کوچک که اغلب مستعد مارجین کال و استاپ اوت میشود.
کارگزاران با الگوریتمهای کامپیوتری، قادر به تجزیهوتحلیل الگوهای معاملاتی برای دستهبندی معاملات مشتری هستند.
کارگزاران برای هر مشتری میتواند "کارگزار" متفاوتی باشد.
برخی را B-Book میکنند و بقیه را A-Book.
دلایل دستهبندی مشتری ساده است.
مشتریانی که A-Book میشوند، موفقتر هستند و عموماً در اندازههای بزرگتر معامله میکنند، بنابراین جبران کامل سفارشات آنها با شخص ثالث، ریسک بازار را حذف میکند و درعینحال کارمزد کمی از اسپرد دریافت میکند.
از طرف دیگر، مشتریان B-Book شده، معمولاً سفارشهای کوچک دارند و بیشتر پیش میآید که ضرر کنند، کارگزار میتواند ریسک را نگه دارد چون اندازه معامله کوچک است.
این به کارگزار اجازه میدهد از هر دو نوع مشتری سود کند.
کارگزاران بزرگ فارکس
کارگزاران بزرگتر که مشتریهای زیادی دارند، معاملات خریدوفروش را با هم باز میکنند، تا بتوانند میزان زیادی از سفارشات خود را بهصورت داخلی کنترل کنند و ریسک بازار خود را به حداقل برسانند.
وقتی همه پوزیشنها را نمیتوانند پوشش دهند، ریسک مازاد بازار را بهصورت خارجی پوشش میدهند.
مشتریان زیاد به کارگزاران بزرگ اجازه میدهند تا بیشتر معاملات مشتریان خود را داخلی کنترل کند.
به این شکل از کارمزد تراکنش درآمد حاصل میشود، یعنی حجم معاملات باعث درآمدزایی است نه ضرر مشتریان.
کارگزاران کوچکتر تا جایی که بتوانند معامله شما را با سفارش مشتریان دیگر پوشش میدهد، معاملات را تا سقف ریسک بازار خود B-Book میکند و هر چیزی بالاتر از آن حد را خارجی پوشش میدهد.
اکثر کارگزاران از یک رویکرد هیبریدی استفاده میکنند
ما هیچ اشکالی در این کار نمیبینیم.
سود بهدستآمده از معاملههایی که B-Book شدهاند به کارگزارانی که هیبریدی هستند اجازه میدهد به همه مشتریان خود اسپردهای رقابتی ارائه کنند.
عیب اصلی این رویکرد این است که اگر کارگزار ریسک B-Book را ضعیف مدیریت کند، ممکن است ورشکست شده و از بازار خارج شود.
سفارشات معاملهگران جدید بیشتر B-Book میشوند. چون اکثر تازهکار بازنده هستند.
این یعنی پول آسان برای کارگزار.
کمتر پیش میآید که یک کارگزار خردهپا کاملاً A-Book کار کند. مدل تجاری این روش سختگیرانه است.
مدل A-Book یک کسبوکار با مارجین بسیار کمتر از B-Book است و کارگزار را ملزم میکند تا روی مشتریانی تمرکز کند که مکرر و سنگین معامله میکنند.
وقتی معاملهگر کم سود زیاد است، B-Book مدل اجرایی بهتری است.
مهمترین ملاحظات یک دلال خردهپا، در یک حوزه نظارتی خوب، باید اطمینان از قیمتگذاری منصفانه و اجرای سفارش بهینه باشد.
!!! صرفنظر از مدل اجرایی کارگزار، نکته مهم دریافت قیمتهای شفاف از بازار سازمانی فارکس، تأمین و تکمیل سفارشات بدون هیچ تأخیری است.
در درسهای بعد راجعبه قیمتگذاری و کیفیت اجرای سفارش با جزئیات بیشتر صحبت خواهیم کرد. اما اول بهتر است راجع به مدیریت ریسک چیزهایی یاد بگیریم.