کارگزار B-Book چیست؟
وقتی با یک کارگزار B-Book معامله باز میکند، کارگزار طرف معامله شما میشود و ریسک را پوشش نمیدهد.
کارگزار معامله را پیش خودش نگه میدارد.
بخاطر داشته باشید که اگر کارگزار طرف معامله شما شده و پوششی در کار نیست، 100% ریسک سفارش شما رو قبول کرده است.
یعنی اگر مشتری 1000$ ببازد، کارگزار 1000$ میبرد.
ولی اگر مشتری 1000$ ببرد، کارگزار 1000$ میبازد.
با توجه به اینکه احتمال باخت کارگزار وجود دارد، B-Book خطرناک بنظر میرسد.
پس چرا کارگزاران معامله را B-Book کرده و ریسک بازار را میپزیرند؟
چون اکثر معاملهگران خردهپا میبازند.
فکر کن...
بین 74 تا 89% حسابهای خردهپا در معاملات فارکس میبازند.
یعنی 74 تا 89% معاملهگرهای خردهپا اشتباه میکنند.
با مشتریهایی مثل این، کارگزار انگار در حال بازی شیر یا خط هستش، آن هم وقتی که شانس شیر آمدن 74 تا 80% است.
اگر قرار است 74% مواقع ببری، چرا شانس خودت را امتحان نکنی؟
شانس قطعا با شماست.
حالا فکر کنید شما یک کارگزار هستید و میدانید که مشتریان شما اکثر مواقع اشتباه میکنند، آیا B-Book میکنید؟
مطمعنم فرصت را از دست نمیدهید.
شانس شما اینجا حتی از شرط بستن روی سیاه در بلکجک بیشتره.
اگر یک کارگزار میخواهد STP یا B-Book بکند، باید پول اسپرد ت.ن برای پوشش معامله شما را بدهد، یعنی پوشش معامله هم خرج دارد.
ولی وقتی معاملهگر قرار است ببازد، چرا پوشش بدهید؟
کارگزاران برای سود بیشتر معاملات را B-Book میکنند.
کارگزارن B-Book چطور کسب درآمد میکنند؟
شما از کارگزار میخرید و به او میفروشید. اگر ببرید، کارگزار میبازد و برعکس.
یعنی وقتی شما میبازید، کارگزار سود میکند.
وقتی هم که شما فقط میبازید، کارگزار کم کم تمام پول حساب شما رو میزند.
معاملهکنندگان خردهپا معمولا نقش مشتریهای یک کازینو (کارگزار B-Book) را بازی میکنند.
اکثر معاملهکنندگان جدید هیچ تجربهای ندارند و کم پیش نمیآید که 80 تا 90% پساندازشان را در 12 ماه از دست بدهند.
حتی یک قانون معروف به اسم قانون 90/90/90 هست. این قانون میگوید که "90% معاملهگران جدید 90% داراییشان را در 90 روز از دست میدهند."
ما مطمعن نیستیم این اعداد درست است، ولی چه 90 روز چه 12 ماه، فکر کن یک کارگزار B-Book با این مشتریان هستید!
تنها کاری که باید بکنید این است که پایتان را روی میز گذاشته و از سود کردن لذت ببرید.
برای یک مثال ساده این میزان پولی است که یک کارگزار B-Book در سال در میآورد (اگر متوسط حساب را 1000$ مدنظر بگیریم.
درصد باختی که معامله گران از واریزی خود طی ۱۲ ماه دارند lose after 12 months | |||||
تعداد مشتریان | مقدار واریزی ها | 60% | 70% | 80% | 90% |
100 | $100,000 | $60,000 | $70,000 | $80,000 | $90,000 |
500 | $500,000 | $300,000 | $350,000 | $400,000 | $450,000 |
1,000 | $1,000,000 | $600,000 | $700,000 | $800,000 | $900,000 |
2,000 | $2,000,000 | $1,200,000 | $1,400,000 | $1,600,000 | $1,800,000 |
5,000 | $5,000,000 | $3,000,000 | $3,500,000 | $4,000,000 | $4,500,000 |
10,000 | $10,000,000 | $6,000,000 | $7,000,000 | $8,000,000 | $9,000,000 |
با اینکه واریز 1000$ دلار ممکن است کم بنظر برسد، همانطور که میبینید کارگزار B-Book بودن کلی سود دارد.
اگر مشتریها پولهای بیشتری واریز کنند سود بیشتر هم میشود.
ولی... فقط چونکه کارگزارهای B-Book با باخت مشتریاشان سود میکنند، به این معنی نیست که میخواهند آنها ببازند.
بله، کارگزار از باخت شما سود میکند، ولی اینکه همه کارگزارهای B-Book میخواهند شما ببازید یا تبلیغات کارگزاران A-Book هستش که میخواهند سهم بازار را بگیرند، یا معاملهگرانی که نمیخواهند باور کنند هیچی سرشان نمیشود.
اگر کارگزار فقط یک مشتری داشته باشد و آنرا B-Book کند، بدیهی است که نمی×واهد معاملاتی که تنها مشتریاش انجام میدهد برنده شود.
یعنی کارگزار هربار طرف معامله یک بازنده میشود، یک عملیات بدون سود را اجرایی میکند. پس بله، در این سناریو خاص، کارگزار میخواهد تنها مشتریاش را از دست بدهد.
اما کارگزارها فقط یک مشتری ندارند، بلکه چندین چند تا مشتری دارند.
چیزی که کارگزاران B-Book میخواهند این است که اسپرد را به جیب زده و پول پوشش ریسک ندهند (چون پوشش ریسک هزینه دارد).
مشکل این است که از آنجایی که کارگزار طرف معامله مشتری خود میشود، در معرض خطر بازنده بودن قرار میگیرند.
اگر هم نخواهند ریسک را بپذیرند باید پوشش دهند، مگر اینکه...
آنچه کارگزاران B-Book میپسندند.
آنها تعداد زیادی مشتری با اندازههای شبیه به هم را دوست دارند.
کارگزاران B-Book ترجیح میدهند مشتریهای زیادی که اندازه معاملههایشان یکی هست و زیاد معامله میکنند و به یک اندازه خرید و فروش میکنند داشته باشند. تا بتوانند طرف معامله آنها باشد.
این به کارگزار اجازه میدهد که اسپرد را به جیب زده بدون اینکه ریسک بازار را قبول کند، زیرا پوزیشنها همدیگر را خنثی کردهاند.
برای مثال یک مشتری میخواهد 10,000 واحد GBP/USD بخرد، کارگزار قیمت 1.4105 را پیشنهاد میدهند، در همان زمان یک مشتری دیگر میخواهد 10,000 واحد GBP/USD بفروشد و کارگزار قیمت 1.4105 را ارائه میکند.
پس کارگزار GBP/USD را به قیمت 1.4103 میخرد و به قیمت 1.4105 میفروشد و 2 پیپ اسپرد (0.0002) را به جیب میزند.
کارگزار عاشق انجام اینکار است.
عاشق ماهیهاست، ولی نه نهنگها.
کارگزاران B-Book دل خوشی از والها ندارند.
در دنیای معاملات به کسانی که با پول زیاد وارد بازی میشوند وال می"ویند.
اگر به کارگزار B-Book به عنوان یک کازینو نگاه کنید، او نمیخواهد یک مشتری چنان پول زیادی را معامله کند که اگر برد کارگزار ورشکست شود.
چیزی که کارگزار B-Book میخواهد مشتریهایی است که پوزیشنهای یکسان و مداوم باز میکنند.
برای مثال، ترجیح میدهند که 100 مشتری داشته باشند که متوسط 5 مینی لات معامله میکنند تا اینکه 98 مشتری داشته باشند که 3 مینی لات معامله میکنند و 2 وال که هر بار 20 لات استاندارد معامله می کنند.
این به کارگزار اجازه میدهد که معاملات را با یکدیگر پوشش دهد و خودش در معرض ریسک بازار قرار نگیرد.
و همینطور این به کارگزار اجازه میدهد پولی که برای باختن کنار گذاشته را کمتر کند، زیرا مشتریانش معاملات یکدیگر را پوشش میدهند و برای یکدیگر بازارسازی میکنند.
کارگزاران B-Book عاشق مشتریانی هستند که مدام معامله میکنند، نه خیلی میبازند و نه خیلی میبرند.
سناریو ایدهآل برای یک کارگزار B-Book این است که نصف مشتریانش پوزیشن خرید و نصف دیگر پوزیشن فروش باز کنند و معاملات آنها یکدیگر را پوشش دهد.
اینطوری کارگزار مدام از اسپرد پول به جیب میزند و نگران ورشکست شدن نخواهد بود.
کارگزاران B-Book چه چیزهایی را دوست ندارند
کارگزاران B-Book مشتریهایی که مدام میبرند را دوست ندارند.
این مشتریها حسابشان را بزرگتر میکنند و در همین راستا پوزیشنهای بزرگتر باز میکنند.
در نهایت برای کارگزار زیادی بزرگ می شوند و به اجبار سفارشاتشان را A-Book میکنند.
یادتان باشد که پوشش دادن هزینه دارد. از آنجایی که معامله باید پوشش داده شود، کارگزار با باخت مشتری پولی به دست نمیآورد، پس درآمدش به اسپرد محدود میشود.
همینطور معاملهگران خیلی خوب را دوست ندارند، چون آنها از مشتریان دیگرشان پول میگیرند.
کارگزار B-Book ترجیح میدهد برد و باخت مشتریانش یکی باشد، تا اسپرد بیشتری به جیب بزند.
این برای کارگزارانی که فقط B-Book میکنند عالی است ولی برای کارگزاران A-Book اصلا جالب نیست.
هربار که کارگزار A-Book یک مشتری بازنده میبیند، نقشههایش برای سود نقش بر آب میشود.
با درصد بالای معاملهگران جدید که حسابشان را منفجر میکنند و دنیای کوچک آنها، تداوم وجود کارگزاران A-Book در دراز مدت زیر سوال میرود.
بازار برای کارگزاران خردهفروشِ تمام A-Book بسیار سخت است. با مارجینهای سفت و سخت پول در آوردن خیلی مشکل است، کارگزارانی که برای پول بیشتر B-Book هم انجام میدهند اصلا تعجب ندارد.
خلاصه، مدل B-Book از نظر مدیریت چالش برآنگیز است. به خصوص اگر مشتریانی که پوزیشنهای یکسان باز میکنند و همهاش در حال سود هستند زیاداند.
اگر مشتریان زیاد برنده شوند ممکن است کارگزار ورشکسته شود.
به خاطر همین اکثر کارگزاران A-Book و B-Book را به "مدل ترکیبی" استفاده میکنند.